جاده بی انتها به نام آنکه وقتی نبودیم او بود وحالا هم که هستیم بودنمان از اوست واگر زمانی نباشیم او خواهد ماند برای همیشه
| ||
بِسمِ رَبِّ الاَمیرالمُومِنین علی(ع)
آری رسیدیم به لحظه ای از برگهای تقویم که با خود مظلومیت یک مرد را حمل میکند آری یک مرد،چه واژه ی بزرگی ،واژه ای که هر کسی لیاقت اطلاق آنرا ندارد ولی انجام چه کاری این لیاقت را نصیب او کرد؟ سوال اشتباه است زیرا او کار انجام نداد بلکه حماسه آفرید و لیاقت کسب نکرد بلکه خود معیار آن گردید از کدام حماسه بگویم؟ از حماسه ی مردی که یک شب بدون هیچ هراسی در بستری خوابید که نامردان تاریخ در کمینش بودند
از حماسه ی مردی که در کنار خندق،آنگاه که پرچمدار کفر با غرورش امید مشرکان را به دوش میکشید با دستان خود و دعای پیامبر(ص) امیدشان را در خندق دفن کرد
از حماسه ی مردی که در پیکار احد چنان پروانه وار به گرد شمع جمال محمد(ص) به طواف پرداخت که ندای لا فتی الاعلی را بر لبهای ملائک جاری ساخت
از حماسه ی مردی که با شجاعتی بی بدیل چنان بر قلعه ی خیبر تاخت که تا بی نهایت تاریخ دشمنان خدا را بی پناه ساخت ولی نفرین بر گرگ های تاریخ که چگونه این شیر بیشه ی بدر و خیبر را با شیوه ای کفتارگونه خانه نشین کردند آه چه مظلومیتی که مجاهد جبهه های بی کسی اسلام باید خانه نشین گردد و نامردانی مردنما، به خودنمایی بپردازند از کدام مظلومیت بگویم؟ از سلام های بی جواب ازآتش پشت در از بسته شدن دست های خیبر شکن از غم دفن پنهانی یادگار پیامبر(ص) و آنگاه مظلومیت دو چندان میشود که بتوانی در مقابل ظلم مقاومت کنی ولی از حق خود بگذری و آن مرد از حق خود گذشت تا اسلام باقی بماند پس بدان ای همسفر،در عزای مردی نشسته ایم که براستی معیار مردانگی در تاریخ گشت. [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/5/19 ] [ 5:17 عصر ] [ سفیر واژه ها ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |